مبینا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین



جستجو





  نماز امام زمان (ع) در شب جمعه برای برآورده شدن حاجات   ...

نماز امام زمان (ع) در شب جمعه برای برآورده شدن حاجات

? در كتاب « نجم ثاقب » از كتاب « كنوز النّجاح » شيخ طبرسى نقل كرده كه از ناحيه مقدّسه حضرت صاحب الزمان عليه السّلام بيرون آمد كه :
هركس را به خداى تعالى حاجتى پيش آيد بايد بعد از نيمه شب جمعه غسل كند، و به جايگاه نماز خود برود، و دو ركعت نماز بخواند، در ركعت اول وقتى كه به آيه «اياك نعبد و اياك نستعين» رسيد صد مرتبه آن را بگويد، سپس سوره (حمد) را به پايان ببرد و يك مرتبه «توحيد» بخواند، و ركوع و دو سجده را بجا آورد، «و سبحان ربّى العظيم و بحمده» را در ركوع هفت مرتبه «و سبحان ربّى الاعلى و بحمده» را در هر سجده هفت مرتبه بخواند و ركعت دوم را نيز به همين كيفيت بجا آورد،
? و پس از تمام شدن نماز اين دعا را بخواند، به درستى كه حق تعالى حاجت او را برآورده مى سازد هر حاجتى كه باشد بجز آن كه حاجت او در قطع كردن پيوند خويشان باشد.
و دعا اين است :

? اللّهُمَّ اِنْ اَطْعَتُكَ فَالْمَحْمِدَةُ لَكَ وَ اِنْ عَصَيْتُكَ فَالْحُجَّةُ لَكَ مِنْكَ الرَّوْحُ وَ مِنْكَ الْفَرَجُ سُبْحانَ مَنْ اَنْعَمَ وَ شَكَرَ سُبْحانَ مَنْ قَدَّرَ وَ غَفَرَ … ( این نماز و دعای کامل پس از آن در باب دوم کتاب باقیات و صالحات ( که در حاشیه مفاتیح الجنان است ) درج شده است. )

موضوعات: بدون موضوع, امام زمان(عج)  لینک ثابت



[چهارشنبه 1396-09-08] [ 04:16:00 ب.ظ ]





  چگونه امامت به امام زمان (عج) انتقال یافت؟   ...

هشتم ربیع الاول با امامت رسیدن امام زمان (عج) و پرچمداری ولایت، طعم شیرین ربیع را به همه چشاند.

ماه ربیع الاول از سومین ماه‌های قمری است که پس از پشت سر گذاشتن اندوه سنگین ماه‌های محرم و صفر، با سرور و شور امامت می‌آید و واضح و مبرهن است که ربیع به معنی بهار است و اعیادی، چون امامت حضرت ولی عصر (عج) و خجسته مولود پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) را در تقویم این ماه داریم.

هشتم ربیع الاول در وهله اول شهادت امام حسن عسکری (ع) است، که مصیبتی دیگر از خاندان نبوی در دل‌ها تازه می‌شود و قلب امام زمان «ارواحنافدا» حزن آلود است، اما به امامت رسیدن ایشان و پرچمداری ولایت جشنی است که طعم شیرین «ربیع» را به همه می‌چشاند.

شیخ طوسی در کتاب «غیبت» از احمد بن على رازى و او از محمد بن على و او از عبید اللَّه بن محمد بن جابان دهقان از ابو سلیمان داود بن غسان بحرانى روایت نموده: به خدمت ابو سهل اسماعیل بن على نوبختى رسیدم و سلام نمودم، ابو سهل گفت: ولادت (م ح. م. د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب صلوات اللَّه علیهم اجمعین در سامره بسال ۲۵۶ اتفاق افتاد. مادرش صیقل، و کنیه‏ اش ابو القاسم است، و همین کنیه است که پیغمبر خبر داده و فرمودند: نام او، چون نام من و کنیه ‏اش مثل کنیه من است، لقبش مهدى و حجت و منتظر و هم او صاحب الزمان است.
هشتم ربیع الاول چه روزی است؟
سپس ابو سهل گفت: زمانی که امام حسن عسکرى (علیه السّلام) در بستر بیماری بودند روزى من در خدمتش بودم، حضرت به عقید خادم خود که غلامى سیاه چهره و اهل نوبه‏ بود و پیش از آن حضرت خدمتکار پدرش امام على النقى بود؛ و امام حسن عسکرى علیهما السلام را بزرگ کرده بود، فرمود: اى عقید! قدرى آب مصطکى براى من بجوشان عقید هم آب را روى اجاق نهاد، و صیقل مادر امام زمان علیه السّلام آن را بخدمت حضرت آورد.

حضرت کاسه را گرفت و خواست بیاشامد ولى دست مبارکش لرزید و بدندان نازنینش خورد و سپس آن را بزمین نهاد. آن گاه روی کرد به عقید و فرمود: برو به اندرون که می‌بینى کودکى در سجده است، او را نزد من بیاور.

ابو سهل می‌گوید: عقید گفت: وقتى به اندرون براى جستجوى او رفتم، دیدم کودکى سجده می کند، و انگشت سبابه‏ خود را بسوى آسمان گرفته است، من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد، سپس گفتم: آقا شما را مى‏ طلبد که به خدمتش درآئى. در این وقت مادرش صیقل آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد. چون عرب موقع سب کردن یعنى بدگوئى باشخاص با آن به طرف مقابل اشاره می‌کرد، آن را «سبابه» گفتند.

ابو سهل می‌گوید: موقعى که بچه خدمت حضرت رسید، سلام کرد. رنگش همچون درّ (سفید) موهاى سرش کوتاه و میان دندان هایش باز بود. وقتى امام حسن عسکرى علیه السّلام او را دید، گریست و فرمود: اى آقاى خاندانم! این آب را بمن بده که من اینک بسوى خداى خود میروم. بچه کاسه آب جوش را برداشت و بدهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت تا آن را نوشید.

آنگاه امام حسن عسکرى علیه السّلام فرمود: مرا آماده نماز کنید. بچه حوله ‏اى در دامن امام پهن کرد و بدین گونه حضرت، یک یک اعضا را شست و سر و پاى را مسح نمود. آنگاه امام حسن عسکرى علیه السّلام فرمود:

اى فرزند! به تو مژده می دهم که صاحب الزمان و مهدى و حجت خدا در روى زمین توئى. تو فرزند من و جانشین من می‌باشى. از من متولدشده‏ا ى. و تو (م ح. م. د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب (علیهم السلام) می‌باشى و هم از نسل پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و خاتم ائمه طاهرین هستى. پیغمبر (ص) مژده تو را داده و نام و کنیه تو را تعیین فرموده است. این را پدرم از پدران پاک سرشتش بمن اطلاع داد.

حضرت این را فرمود: و همان موقع رحلت نمودند.

موضوعات: بدون موضوع, امام زمان(عج)  لینک ثابت



[سه شنبه 1396-09-07] [ 11:13:00 ق.ظ ]





  پاسخ امام علی (ع) به سوال "علم بهتر است یا ثروت؟"   ...

در کتاب کشکول بحرانی اینگونه آمده است: جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید: «یا علی! سؤالی دارم، علم بهتر است یا ثروت؟»، علی(ع) در پاسخ گفت: «علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.» مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: «اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟» امام در پاسخ آن مرد گفت: «بپرس!»، مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: «علم بهتر است یا ثروت؟»، علی فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.» نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

در همین حال، سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!» هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. اودر حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟» حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.»

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.»

 با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند، یکی از میان جمعیت گفت: «حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت!»، کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: «علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.» مرد ساکت شد.

همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت  وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟» امام فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.»

 در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.» سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که، نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.»

 نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟»، نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی (ع) مردم به خود آمدند: «علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند.» فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند. صدای امام را شنیدند که می‌گفت: «اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.»

منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷. به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب، ص۱۴۲.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[پنجشنبه 1396-09-02] [ 04:58:00 ب.ظ ]





  اعمال ماه ربیع الاول   ...

مهمترین اعمال این ماه

شب اوّل:

این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) خوابید.

آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حقّ آن حضرت نازل شد.

سال هجرت رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.

1- روزه گرفتن به شكرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند كفار و مشركان در اول ربیع‏ الاول.

2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.


روز دوازدهم:

در اين روز دو ركعت نماز مستحب است كه در ركعت اوّل بعد از حمد، سه مرتبه سوره «قل يا ايّها الكافرون» و در ركعت دوم بعد از حمد، سه مرتبه سوره «توحيد» خوانده شود.

روز هفدهم:

همان گونه كه قبلا گفته شد اين روز مطابق نظر مشهور علماى اماميّه، روز ولادت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و همچنين ميلاد امام صادق(عليه السلام)است و روز بسيار مباركى است و داراى اعمالى است:

1) غسل; به نيّت روز هفدهم ربيع الاوّل.

2) روزه; كه براى آن فضيلت بسيار نقل شده است، از جمله در رواياتى از ائمّه معصومين(عليهم السلام)آمده است: كسى كه اين روز را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه يكسال را مقرّر مى فرمايد.

3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال كردن مؤمنان و به زيارت مشاهد مشرّفه رفتن.

4) زيارت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از دور و نزديك; در روايتى از آن حضرت آمده است: هر كس بعد از وفات من، قبرم را زيارت كند مانند كسى است كه به هنگام حياتم به سوى من هجرت كرده باشد، اگر نمى توانيد مرا از نزديك زيارت كنيد، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستيد (كه به من مى رسد).

5) زيارت امير مؤمنان، على(عليه السلام) نيز در اين روز مستحب است با همان زيارتى كه امام صادق(عليه السلام) در چنين روزى كنار ضريح شريف آن حضرت(عليه السلام) وى را زيارت كرد. (اين زيارت در بخش زيارات، صفحه 301 آمده است).

6) تكريم، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست، مرحوم «سيّد بن طاووس»، در اقبال، در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم(صلى الله عليه وآله) سفارش بسيار كرده است.

بنابراين، سزاوار است مسلمين با برپايى جشن ها و تشكيل جلسات، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام(صلى الله عليه وآله)، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره كامل گيرند.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1396-09-01] [ 01:30:00 ب.ظ ]





  چرا مشرکان در لیله المبیت حضرت علی(ع) را به شهادت نرساندند/ ماجرا هایی که پیامبر(ص) در زمان مهاجرت تجربه کردند   ...

در شب های ابتدایی ماه ربیع الأول، پیامبر(ص) برای تهدیدی که به جان ایشان شد، از مکه به مدینه هجرت کردند. البته به سبب تقدیر الهی باید این سفر اتفاق می افتاد، اما خطر قتل ایشان، سفر را تسریع کرد.

پیش از هجرت پیامبر(ص)، اکثریت مسلمانان از مکه خارج شده بودند و عده کمی از مسلمانان کهن سال به همراه پیامبر(ص) در این شهر مانده بودند. مشرکان مکه متوجه شدند که با خروج پیامبر(ص) از مکه و اقامتشان در حجاز، حکومت قدرتمندی تشکیل می شود که حکومتشان را متزلزل می کند. از این رو بود که تصمیم به قتل پیامبر(ص) گرفتند.

زمانی که حضرت محمد(ص) مهاجرت خود را آغاز کردند، مشرکی ایشان را شناسایی کرد و قصد داشت، ایشان را تعقیب و در آخر دستگیر کند. به لطف خدا و با امداد های الهی هر چه تلاش کرد، نتوانست پیامبر(ص) را تعقیب کند و سرانجام ایشان را گم کرد. به جز این اتفاق، در تاریخ، روایت دیگری مبنی بر تعقیب حضرت(ص) نداریم.

زمانی که امام علی(ع) شجاعانه و خالصانه در بستر پیامبر(ص) خوابیدند که ایشان از مکه به مدینه مهاجرت کنند، جبرئیل پس از خروج پیامبر(ص) از منزل، این آیه را نازل کرد.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (بقره / 207)

و از میان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مى‏فروشد، و خدا نسبت به [این‏] بندگان مهربان است.

اهل سنت و اهل تشیع اتفاق نظر دارند که این آیه در شأن امیر المؤمنین(ع) و برای جان فشانیشان در لیله المبیت نازل شده است.

آیه دیگر در زمانی بود که پیامبر(ص) به همراه یکی از مسلمانان در غار ثور بودند. در آن زمان همراه پیامبر(ص) (که نقل دقیقی مبنی بر این که آن شخص چه کسی است، وجود ندارد) به شدت ترسیده بود. در این حال جبرائیل آیه 40 سوره توبه را نازل کرد که خداوند در آن می فرمایند: إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلی‏ وَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ «اگر او را یاری نکنید خداوند (او را یاری خواهد کرد همانگونه که در مشکلترین ساعات او را تنها نگذارد) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند در حالی که دومین نفر بود (و یک نفر همراه او بیش نبود) در آن هنگام که آن دو در غار بودند و او به همسفر خود می‏گفت غم مخور خدا با ماست! در این موقع خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی‏کردید او را تقویت نمود و گفتار (و هدف) کافران را پائین قرار داد (و آنها را با شکست مواجه ساخت) و سخن خدا (و آئین او) بالا (و پیروز) است و خداوند عزیز و حکیم است.»

پس از قرائت این آیه، آرامش به دل پیامبر(ص) و همراهشان بازگشت.

زمانی که 40 فرد از 40 رگه قریش بالای بالین حضرت محمد(ص) حاضر شدند و علی(ع) را بجای ایشان دیدند، شوکه شدند. سپس اختلافی مبنی بر کشتن یا نکشتن امیر المؤمنین(ع) میانشان افتاد. در آخر هم به این نتیجه رسیدند که ایشان را نکشند. در خصوص علت این چشم پوشی از قتل امام علی(ع) دلایل زیادی بیان شده است.

عده ای می گویند که امام علی(ع) پیش از ورود پیامبر(ص) به مدینه انسان گنه کار و دشمن خونین کفار نبوده است. چرا که تا آن لحظه بزرگان مکه، تنها پیامبر(ص) را مقصر بدبختی هایشان می دیدند. دیگر این که پدر حضرت علی(ع) از بزرگان مکه بودند و کشتن چنین انسانی دلیل موجهی باید می داشت. علاوه بر این پیش از این جنگی میان مسلمانان و کفار شکل نگرفته بود که کینه ای از امیر المؤمنین(ع) در دل کفار باشد. از همه مهمتر قریش از انتقام بنی هاشم پس از قتل امام علی(ع) می ترسید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 01:27:00 ب.ظ ]





1 3 5 ...6 7

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین